حضرت آیتالله جوادیآملی در دیدار رییس سازمان امور مالیاتی کشور افزودند: فرهنگ مردم را اعتقاد آنان میسازد و نگهبان اعتقاد مردم، اقتصاد است، توقع نداشته باشید که همه مثل سلمان و اباذر و کسانی که در شعب ابیطالب (ع) بودند، باشند.
ایشان با بیان اینکه کسانی که از سلطنت شکم بیرون نیامدهاند هرگز نمیتوانند با استکبار مبارزه کنند، ادامه دادند: به برکت رهبری امام (ره)و خونهای پاک شهدا، اعتقاد جای اقتصاد را در میان مردم گرفت، اما اگر خدای نکرده مردم فشار اقتصادی ببینند، در دینداری آنان مشکل ایجاد میشود.
معظم له اظهار داشتند: با آرزو و آرمان و توقع نمیشود کشور را اداره کرد، اگر میخواهیم کشور را اداره کنیم باید دید در چه فضا و فازی زندگی میکنیم، کسی که زمان و زمینش را نشناسد، مدیر نیست.
ایشان با بیان اینکه با فقر نمیشود کشور را اداره کرد، گفتند: این سفرهای استانی برکات فراوانی از قبیل درک درد مردم دارد و این غیر از آن است که پشت میز بنشینند و مالیات بخواهند باید دید چه خدمتی دادهایم و تولید چگونه بوده است.
معظمله افزودند: اگر کسی سنگی به بدنش زدند دردی احساس نکرد معلوم است که یا خواب است یا حسی نسبت به درد ندارد، حال اگر چند کارگر را اخراج کردند، ما نیز باید این درد را حس کنیم.
حضرت آیتالله جوادیآملی بیان اینکه این کپرنشینیان و کارگران پارهتن ما هستند، اظهار داشتند: بعضی از کارگران که حقوقی کمتر از 300 هزار تومان داشتهاند اخراج شدهاند و اینها توان پرداخت اقساط وامهای دریافتی را ندارد، چگونه میتوانند، مالیات بدهند.
حضرت آیتالله جوادیآملی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه بین درآمد و سرمایه باید یک فرق جوهری قائل شد، اظهار داشتند: اگر کاسبی که مغازهای دارد و سرمایهای در آن قرار داده و درآمدی کسب میکند و بر اساس همان درآمد هزینه مینماید روزی از سرمایه جهت تامین زندگی هزینه کند، این آغاز ورشکستگی اوست.
ایشان افزودند: سرمایه عظیمی به نام نفت در داخل کشور است، اگر روزی به جایی برسیم که نفت بفروشیم و کشور را اداره کنیم، ورشکست میشویم.
معظمله ادامه دادند: در این صورت نسل بعد همه نفرینها را متوجه ما میکند که چرا شما سرمایه را فروختید، مگر آدم عاقل نفت میفروشد تا کشور را اداره کند.
حضرت آیتالله جوادیآملی با بیان اینکه با نفت به عنوان سرمایه نمیشود کشور را اداره کرد، اظهار داشتند: یک وقت نفت فروخته می شود تا کارخانه ایجاد گردد و سدی ساخته و انرژی تولید شود، این تبدیل سرمایه به سرمایه است، اما اگر نفت فروخته شود و در قبال آن برنج و موز و ... وارد گردد، این تبدیل سرمایه به درآمد است
معظمله با بیان اینکه یک کشور اسلامی تفکر اقتصادیاش هم اسلامی خواهد بود، گفتند: براساس روایتی از امام علی (ع) ملتی که خاک و آب به اندازه کافی دارد اگر بخواهد مواد غذایی وارد کند خدا او را از رحمت دور کرده است.
ایشان افزودند: آدم عاقلی که سرمایهای مثل خاک و آب دارد اگر از کشور دیگر مواد غذایی وارد کند، معلوم میشود بیعرضه است.
حضرت آیتالله جوادیآملی با بیان اینکه به اندازه کافی آب و خاک داریم، اما مدیریت می خواهد، اظهار داشتند: جهنم فقط برای آدم شرابخوار نیست برای آدم بیعرضه هم هست.
ایشان خطاب به رییس سازمان امور مالیاتی کشور گفتند: بروید واردات و صادرات را در گمرگها مقایسه کنید، شناسنامه ما در گمرگ است اینکه ما از صادرات خبر میدهیم، اما از واردات هیچ نمیگوییم، کار درستی نیست.
معظمله با تاکید بر پیروی عملی از سیره اهلبیت(ع) خاطرنشان کردند: ممکن است در روز شهادت امام علی (ع) لباس مشکی هم بپوشیم ولی علی بن ابیطالب (ع) را باید در نهجالبلاغه و نظام اقتصادیش جستجو کرد در این صورت پیرو عملی آن حضرت هستیم.
حضرت آیتالله جوادیآملی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشتند: ممکن است بخشی در اثر حجب و انفعال طبیعی و حیا و قناعت کپر نشینی را امضا کنند، اما خداوند این را امضا نمیکند.
ایشان با بیان اینکه سفرهای استانی از برکات نظام است،گفتند: وظیفه ما این است که سری به این مناطق بزنیم، تا از نزدیک مشکلات را لمس کنیم، چون هنوز کم نیستند عزیزانی که شهید دادهاند، اما کپرنشینند.
حضرت آیتالله جوادیآملی در بخش دیگری از سخنان خود، به اهمیت مالیات در اداره کشور اشاره کرده و گفتند: کشور را مالیات اداره می کند، سازمان امور مالیاتی سهم تعیین کنندهای در اداره مملکت دارد، آن کسانی که دارند مملکت را میگردانند باید با شما در پرداخت تسهیلات بانکی، سرکشی به مراکز تولیدی، جلوگیری از واردات و تکمیل صادرات هماهنگ عمل کنند.
شایان ذکر است در ابتدای این دیدار، دکتر علی عسکری رییس سازمان امور مالیاتی کشور به ارائه گزارشی از وضعیت درآمدهای مالیاتی کشور پرداخت و گفت: فقط هشت درصد از درآمد ناخالص ملی از محل درآمدهای مالیاتی میباشد.
منبع خبر: www.hawzahnews.com
یک سینه حرف موج زند در دهان ما...
شاید این روزها خبرهایی پراکنده از ماجرای انتقاد یک دانشجو بنام محمود وحیدنیا د دیدار مقام معظم رهبری با نخبگان نوشته باشند ولی چون اگر این خبرها درست به اطلاع مردم رسانده نشود مردم برای یافتن این خبرها به سایتهایی دیگر مراجعه می کنند که آنها نیز سلایق خود را در خبر مزبور به خورد ما میدهند لذا متن سخنان این دانشجو و پاسخ مقام معظم رهبری را از سایت اطلاع رسانی مقام معظم رهبری در وبلاگ قرار میدهم.
در این میان چند تن از دانشجویان از میان جمعیت، خواستار فرصتی برای بیان صحبتهایشان شدند. این حرکت با واکنش برخی برگزارکنندگان مراسم روبرو شد که آنها را دعوت به نشستن میکردند، اما رهبر با اشاره به یکی از همان جوانها گفتند: «آن آقایی که ایستاده بودند و نشاندنشان! شما بفرمائید...»
دانشجوی جوان بلند شد و شروع کرد به حرف زدن. صدایش از آنجا به گوش رهبر نمیرسید؛ پشت تریبون آمد و پس از معرفی خود، سخنانش را آغاز کرد. حرفهایش نسبت به سخنرانهای قبلی رنگ و بوی دیگری داشت. ابتدا از عملکرد صدا و سیما پیرامون حوادث اخیر انتقاد کرد و با بیان مثالی از رهبر پرسید:
«آیا صدا و سیمای ما تصویر درستی از کشور و جهان ارائه میدهد یا تصویری غیرواقعی و کاریکاتورگونه؟
آیا صداو سیما به عقاید مختلف اجازهی دفاع از خودشان را میدهد؟ عقایدی که بهخصوص در همین رسانه مورد نقد و یا حتی حمله قرار میگیرد؟
آیا صدا سیمای ما نقلقولی که از افراد میکند و یا رویدادهایی که روایت میکند، وفادارانه و منصفانه است؟»
بخش دوم سخنان وی موضوع نقد رهبری بود. «من شاید چهار-پنج سال است که به صورت جدیتر روزنامه میخوانم و مجلات را مطالعه میکنم. این مدت واقعاً به یاد نمیآورم که مطلبی را با عنوان نقد رهبری خوانده باشم ... نقد رهبری را هم به شکل عمومی میشود مطرح کرد و هم به صورت خاص در مجلس خبرگان. من احساس میکنم اگر چنین نشود، این شرایط منجر به نفاق و کینه میشود؛ مثلاً یک چیزی که در ابتدا یک انتقاد ساده است، چون بستر مناسبی برای بیان پیدا نمیکند، ممکن است جنبهی مغرضانه به خود بگیرد و کمکم بیانصافی هایی پیدا شود.»
سخنانش طولانی شده بود. از آقا خواست تا باز هم ادامه دهد و پاسخ شنید: «من موافقم که شما ادامه بدهید. وقت از اول هم تمام شده بود، ولی شما ادامه بدهید...»
تشکر کرد و اینبار صحبتهایش را با انتقاد از چگونگی برخورد نیروی انتظامی با تجمعات پس از انتخابات ادامه داد:
«اگر مقداری روشهای اقناعیتر داشتیم و از خشونت به جز در موارد ضرورت استفاده نمیکردیم، نظام ما بقای بهتری نداشت؟ آیا مردم متحدتری نداشتیم؟ چون وحدت واقعی به نظر من بیش از اینکه با نصیحت حاصل شود نتیجهی رفتار مردم با حکومت و رفتار حکومت با مردم است و رفتار مردم با همدیگر است.»
پس از اتمام صحبتهای او چند نفر به اعتراض بلند شدند تا نوبت برای حرف زدن بگیرند. یکی از آنها گفت: «همین حرفهای ایشان نشان میدهد فضای نقد وجود دارد. ما هم میخواستیم حرف بزنیم اما به ما اجازه ندادند و فرصت نشد...»
آقا در جواب اعتراضات گفتند: «این را به حساب کم بودن وقتها بگذارید و تحمل بفرمائید. انشاءالله خدای متعال شرح صدر خواهد داد به همهی ما که درست بفهمیم، درست ببینیم و درست بیان کنیم.»
حالا دیگر نوبت میزبان بود. جمعیت، بیصبرانه منتظر سخنان و یا به عبارت بهتر، واکنش آقا بودند.
رهبر انقلاب در لابهلای سخنان خود به برخی از سؤالات و شبهههای مطرح شده در جلسه پاسخ دادند: «بنده توى جلساتِ دانشجوئى، دانشگاهى که اینجا هستند، گاهى که ببینم حالا بعضىها روى ملاحظه، روى احترام، روى هرچه، بعضى از این حرفها را که خیال میکنند من خوشم نمىآید، نمیزنند؛ از نگفتنش ناراحت میشوم؛ از گفتنش مطلقاً ناراحت نمیشوم. اى کاش مجال بود تا گفته میشد، تا آنوقت انسان میتوانست آن برگهاى بر روى هم گذاشتهى کتاب حرف را، باز کند تا خیلى از حقائق روشن بشود. آینده، البته این کارها خواهد شد.»
آقا از صدا و سیما گفتند و گفتند که ایشان هم به بخشی از عملکرد این دستگاه انتقاد دارند اما مثل همیشه انصاف را یکی از شروط نقد سالم عنوان کردند: «در انتقاد از بىانصافىِ یک دستگاه یا یک کس، خود ما باید دچار بىانصافى نشویم؛ به این توجه کنیم.»
رهبر انقلاب نسبت به صدا و سیما دو انتقاد عمده را وارد دانستند و گفتند: «خیال نکنید آن حرفهائى که صدا و سیما میزند، این، همهى حرفهاست؛ نه، خیلى مطلب هست. "یک سینه حرف موج زند در دهان ما". اینجور نیست که هر چه که انسان احساس میکند، این را گفته باشد یا بتواند بگوید. خیلى حرفهاى زیادى هست. شما جوانها الحمدللَّه باهوشید، بااستعدادید، بهتدریج خیلى از حقائق براى شماها روشن خواهد شد.»
آقا با اشاره به این سوال که «آیا صدا و سیما وضعیت واقعى کشور را نشان میدهد؟» پاسخ گفتند «نه، ناقص نشان میدهد. خیلى پیشرفتهاى برجسته و بزرگ هست که صدا و سیما نشان نمیدهد. دلیلش هم این است که شما مجموعهى مرتبط با حوادث گوناگون، از خیلى از حقائق کشور و پیشرفتهاى کشور مطلع نیستید؛ نقص صدا و سیماى ماست. والّا اگر صدا و سیما میتوانست همانجور که تلویزیون فلان کشور غربى با یک سابقه و تجربهى فراوان و با استفادههاى هنرى دروغهاى خودش را راست جلوه میدهد، واقعیات موجود کشور را درست منعکس کند، شما بدانید امروز امید نسل جوان، دلبستگى نسل جوان به کشورش، به دینش، به نظام جمهورى اسلامىاش، بهمراتب بیشتر از حالا بود.»
و اما انتقاد دوم که درباره انتخابات بود: «شما خیال نکنید که حالا بنده چون رئیس صدا و سیما را انتخاب میکنم، همهى برنامههاى صدا و سیما را مىآورند، دانهدانه بنده نگاه کنم، امضاء کنم. نخیر، از خیلى از برنامههاى صدا و سیما بنده راضى هم نیستم؛ از جمله، من راضى نبودم که از ماه اسفند، بلکه زودتر از اسفند، بعضى از سفرهاى تبلیغاتى و حرفهائى که زده شد و تظاهراتى که میشد و مجادلاتى که انجام میگرفت، از تلویزیون پخش شود، که متأسفانه تو تلویزیون پخش شد.»
اواخر سخنرانی انتظار کسانی که میخواستند بدانند، واکنش آقا به سخنان آن جوان دانشجو درباره «انتقاد از رهبری» چیست به سر آمد و ایشان گفتند:
"ما که نگفتیم از ما کسى انتقاد نکند؛ ما که حرفى نداریم. من از انتقاد استقبال میکنم؛ از انتقاد استقبال میکنم. البته انتقاد هم میکنند. دیگر حالا جاى توضیحش نیست؛ انتقاد هم هست، فراوان هست، کم هم نیست؛ بنده هم میگیرم، دریافت میکنم و انتقادها را میفهمم."
لینک منبع
1) مردم بیش از «تجلیل» نیاز به محیط آرام اجتماعی دارند. محیط آرام اجتماعی بدون اهتمام به ترویج رفتارهای درست اجتماعی و یادآوری صریح ایرادات رفتاری جامعه میسر نیست. تمجیدها و تجلیلهای بی حساب از مردم و بهترین خواندن آنها از همه جهات، خدمت به خود است نه مردم. متأسفانه از ظرفیت عظیم فرهنگی جامعه ایرانی برای اصلاح آن استفاده لازم نمیشود.
2) ما ایرانیان غالبا تصور درستی از روابط اجتماعی نداریم. گمان میکنیم باید هوای رفقا را داشته باشیم و لذا با رفیق از یار غار هم صمیمی تریم اما غریبه را بیگانهای تصور میکنیم که نحوه رفتار ما با او هیچ گونه اثری در منافع آینده ما ندارد. غفلت از نقش «دومینوی رفتاری» که از آن به "خودزنی" تعبیر شد یکی از عوامل عمده بی احترامی ها، حق کشی ها، "زرنگی"ها و بی توجهیهایی است که هر روز در جامعه شاهد بوده و از آن رنج میبریم (مقاله دهم).
اگر تنها دستاورد این مقالات نکتهای باشد که چندین نفر از جوانان امروزی به بیانهای متفاوت به طور شفاهی و یا از طریق ایمیل با نویسنده در میان گذاشتهاند مرا کفایت میکند: «این مقالات این نکته را روشن کرد که نابسامانیهای کشورمان از دخالت دین در اداره کشور نشأت نمیگیرد بلکه از غفلت از برخی دستورات دینی ناشی میشود».برداشت از مقاله محمد مطهری
muhammadmotahari@gmail.com
لینک مطلب
در این روزها که خیلی ها در پشت میله ها متحول می شوند، من هم برایم چیزهایی این سوی میله ها آشکار شده است... و این احتمالا از خواص میله هاست که اگر متوجه آنها باشی - چه این طرف، چه آن طرف - متحول خواهی شد.
مثلا فهمیده ام که خیلی کارهای به ظاهر خوب و خیر می تواند منجر به کارهای بدی مثل براندازی شود!
از جمله:
1- تلاش برای ایجاد وحدت
2- شرکت در انتخابات و رای دادن به کاندیدای مورد تایید شورای نگهبان
3- پافشاری بر خط امام
4- اصرار بر رعایت قانون اساسی
5- اصلاح طلبی و اصلاح خواهی
6- اعتراض مدنی با هدف تغییر شیوه های غلط
7- پوشیدن برخی رنگ ها مانند اسمشو نبر (ترکیب زرد و آبی)
8-دلجویی از آسیب دیدگان
9- مخالفت با مطالب خلاف واقع
10- نگهداشتن حرمت بزرگان
11- توجه به نیازها و خواسته های جوانان
12- توجه به پیشنهادات نخبگان
و ...
یعنی تا حالا فکر می کردم این موارد همان مبانی است که مردمسالاری دینی را تحکیم می کند، اما این روزها چیزهایی می شنوم که ... قدیما می گفتن به حق چیزهای ندیده و نشنیده ...
منبع: وبلاگ معصومه ابتکار
فراخوان مرکز انسان سازی اوین:
از عموم ملت شریف که علاقمند به گذراندن دوره های علمی و عملی اصلاح و تربیت و تفکر و بدنسازی دارند بصورت رایگان پذیرش می شود:
دوره های فشرده علمی و عملی شامل:
1- اصلاح دیدگاه و هدایت فرد بصورت معجزه آسا
2-آموزش تفکر صحیح تا نتیجه گیری کاملا صحیح و مثبت
3-کاهش وزن تضمینی
تمامی دوره ها رایگان بوده و افراد واجد شرایط از بین داوطلبان گزینش می شوند هرکه بار گناهش بیشتر امتیازش بیشتر
اصلا باور نمی کردم که چنین جایی وجود داشته باشد که با این سرعت به انسان بینش درست بدهد. ما معتبرترین جاهامون برای ارشاد و اصلاح حوزه و دانشگاه هستند ولی حوزه علمیه با آن همه اساتید و علما نتوانسته بود سیدمحمدابطحی چهل و چند ساله را ارشاد کند ولی همین فرد گمراه بدست سربازان گمنام در عرض چهل روز طوری ارشاد و اصلاح گردید که به قولی از بسیجی ها بسیجی تر شده!
البته در عصر ما هیچ چیزی دیگر بدور از ذهن نیست سفری که در قدیم در عرض چند ماه و سال رفته می شد امروزه با استفاده از تکنولوژی در عرض چند ساعت یا حتی چند دقیقه انجام می گیرد بنابراین بعید نیست اگر درس اخلاق و معرفت و ایمان در عرض چعل روز تمام شده و تمام نفرات با نمره عالی قبول شوند.!
بنابراین پیشنهاد می شود درب حوزه و دانشگاه و مساجد راتخته کنیم و برای ارشاد و هدایت نفرات تنها چهل روز آنها را به زندان یا ندامتگاه اوین رهنمون شویم.(البته به ازای هر سال سن یک روز)مهم نتیجه است کمیت و کیفیت درسها فرقی ندارد .
شاید به نظر غیرعادی بیاید ولی آنجا واقعا زندان که نیست دارای انواع امکانات است و هیچکدام از ساکنان از وضعیت آنجا ابراز نارضایتی نکرده اند.
از جمله امکان دیگر این مرکزکاهش وزن بصورت تضمینی حداقل بیست کیلو در چهل روز و بدون هزینه! برای اطمینان هیکل ابطحی تپل را قبل و بعد از زندان مقایسه نمایید.(البته این قسمت جزء ادعاهای بیگانگان بوده و شاید صحت نداشته باشد)
نمونه بیانات ابطحی بعد از اصلاح:از ذکر بیانات وی قبل از اصلاح معذوریم که التائب من الذنب کمن لا ذنب له کسی که از گناهان خود توبه کند همانند کسی است که گناهی ندارد.
اصلیترین اتفاقی که در این انتخابات افتاد و البته در طول برگزاری، قبل و بعد از انتخابات هم مطرح بود، مسئله تقلب است. بنده البته جایی مطرح کردم که تقلب یک اسم رمز آشوب شده است که در آن لشکرسازی برای تقلب وجود داشت و تمرین پهن شدن مردم هم در خیابانها هم در آن موجود بود.
وی افزود: تمرین نگه داشتن گسترده مردم در خیابانها در چارچوب تقلب بود که میتوانست معنا پیدا کند.
ابطحی اظهار داشت: آنچه که معاون دادستان به عنوان انقلاب رنگی یا مخملی عنوان کردند بنده فکر میکنم ظرفیت آن در کشور وجود داشت البته نمیدانم که نیت آن واقعا وجود داشته یا نه ولی اگر این ظرفیت در کشور ضعیفتری موجود بود، موفق میشد و در خصوص رسانه هم باید گفت که رنگ سبز بیشتر تبدیل به یک رسانه شده بود.
تقلب واقعا در ایران وجود نداشت چرا که در انتخابات سال 84 وقتی فاصله کروبی و احمدینژاد کمتر از نیم میلیون بود، وزارت کشور خاتمی نپذیرفت که کلمه تقلب مطرح شود لذا کروبی تخلف در انتخابات را مطرح میکرد و بنده تعجب میکنم که در این انتخابات با وجود اختلاف 11 میلیونی چگونه بحث تقلب پذیرفته می شود.
این در حالی است که همانهایی که 500 هزار اختلاف را تقلب نمیخواندند،امروز 11 میلیون فاصله را تقلب میخوانند.
پس از انتخابات در جلسه مشترکی هاشمی رفسنجانی، موسوی و خاتمی با هم قسم شدند که پشت یکدیگر را خالی نکنند و بنده نمیدانم که این تنها نگذاشتن و یاری کردن یکدیگر پس از 11 میلیون فاصله برای چه بود.
عضو مجمع روحانیون مبارز تصریح کرد: شاید خاتمی دلیل خود را داشت، موسوی شاید کشور را نمیشناخت ولی خاتمی با همه ارادتی که به وی دارم اتفاقا برعکس همه مسائل را میدانست، توانایی و اقتدار مقام معظم رهبری را میشناخت اما به خاطر اتفاقات موسوی را همراهی کرد که این همراهی خائنانه بود.
ابطحی اضافه کرد: هاشمی در ذهن خود قصد انتقام از احمدینژاد و مقام معظم رهبری را داشت؛ اینها همه مسائلی بود که در ذهن موسوی به عنوان توهم همراهی شکل گرفته بود.
ابطحی اضافه کرد: اگر مقام معظم رهبری نبودند و یا اگر ایشان یک قدم به عقب مینشستند امروز هلال ناامنی ایران، افغانستان و پاکستان شکل میگرفت و درصورتی که این هلال تشکیل میشد دیگر هیچ جا و آثاری از انقلاب نمیماند. از این رو ملت ایران باید از تیزهوشی مقام معظم رهبری و سربازان با نام و بی نام ایران که این کشور را از این مسئله نجات دادند تشکر کند.
وی با بیان اینکه معمولا ما نیمی از شجاعت را تعریف کردهایم اظهار داشت: شجاعت بزرگتری هم وجود دارد که بنده از آن استفاده میکنم لذا اگر انسانی احساس کند که به دیدگاهی رسیده و این دیدگاه به نفع نظام است بیان آن شجاعانهتر است از بیان دیدگاه و نظر اپوزیسیون در مقابل حکومت و نظام.
عضو مجمع روحانیون مبارز در ادامه تاکید کرد: به همه دوستان میگویم و همه دوستانی که صدای ما را میشنوند بدانند که موضوع تقلب در ایران دروغ بود و در واقع تقلب موضوعی بود تا آشوبها شکل بگیرد تا ایران همانند افغانستان و عراق بشود، تا جایی که کشور دچار آسیب و سختی بشود.
بنده که کاملا گیج شده ام و نمی دانم چه بگویم و اصلا زندان اوین را چه بنامم ولی بهتر است که این قبیل افراد بیش از این اصلاح و هدایت نشوند و گرنه در عرض چند روز ندای اناالحق را سر خواهند داد.
نظر شما کدام است: 1-کتک از بهشت آمده است 2- همه را به یک چوب نمی شود راند 3-معجزه ای رخ داده است 4- لحن ملایم و منطق قوی باعث این انقلاب درونی شده است 5- ادعای کاهش وزن ابطحی بخاطر ندامت وی و توبه و روزه های روزانه و مناجاتهای شبانه است 6-ابطحی می خواهد نقش حر را بازی کند و یا......
روزی شخص جوانیکه بسیار آدم متعصبی بود پیش استاد محمد تقی جعفری آمد و ضمنا روی پیشانیش جای مهر بود ، آقا جون به ایشان گفت: فرزندم من هفتاد سال است که نماز می خوانم روی پیشانیم حتی به اندازه یک نخود جای مهر نیست ، چگونه شما با این سن کمت روی پیشانیت جای مهر حک شده ؟ که این جوان در جواب ایشان هیچ نداشت که بگوید.
ایشان همیشه بر این نکته تاکید داشتند که انسانها سه دسته هستند .
?- آنها که با بزرگی به دنیا آمده و با بزرگی هم از این دنیا رخت برمی بندند.
?- آنها که به دنبال بزرگی هستند و با تلاش به آن دست پیدا می کنند.
?- آنها که مانند لاشخور به دنبال بزرگیند و هر جور هست حتی با کشتن دیگران می خواهند به آن دست پیدا کنند.
روزگاری شهر ما ویران نبود!
دین فروشی این قدر ارزان نبود!
صحبت از موسیقی و عرفان نبود
هیچ صوتی بهتر از قرآن نبود
دختران را بی حجابی ننگ بود
رنگ چادر بهتر از هر رنگ بود
مرجعیت مظهر تکریم بود
حکم او را عالمی تسلیم بود
......... اینک اما
پشت پا بر دین زدن آزادگی است!
حرف حق گفتن عقب افتادگی است!
آخر ای پرده نشین فاطمه(س)
کی رسی بر داد دین فاطمه(س)
این کاندیدای انتخابات ادامه داد: از امام صادق(ع) پرسیدند که آیا مومن دروغ بگوید؟ ایشان پاسخ دادند که لا والله.
وی با تاکید بر اینکه هیچ دولتی در جهان الویت اش غیر اقتصاد نیست با نشان دادن دو گراف گفت: دولت دروغ می گوید.
موسوی با بیان اینکه پیامبر(ص) می گویند که حکومت نباید دروغ بگوید، ظلم کند و وعده دهد گفت: اگر در مسئله آمار دستکاری کنیم و جلوی مردم بگیریم در شب انتخابات برای کوبیدن رقیب. پس نقاد باید کجا بایستد؟ آیا 2روز ماندن در پستی مهم است؟
وی ادامه داد: در رشد سرمایه گذاری، فساد، نفت، بیکاری مغلطه شده است. برای مقایسه با جنگ، نه شرایط آن را در نظر می گیرند و نه قیمت نفت را که 7دلار بود.
موسوی در پایان وقت اول خود گفت: 2 ضربدر 2 را می گویند 10! با اطمینان خاطر جامعه را تحت تاثیر قرار میدهند. این احساس خطر من است، هیچ چیز بدتر از دروغگویی حکومت نیست.
وی در بخش دیگری از سخنان اش با اشاره به موضوع فساد گفت:« در 4 سال اخیر، فساد گسترش یافت و سیاستها عامل این فساد بود. باید با پارتی بازی مخالفت کنیم، با خویشاوندسالاری مقابله کنیم،حلقه ثابت کنارمان اینگونه نباشد و از افراد میلیاردر که پرونده دارند، استفاده نکنیم.»
میرحسین با اشاره به «تغییر یک شبه تعرفه ها»افزود:« یک شبه، تعرفه شکر و ماشین و موبایل را بالا بردند و روز بعد پائین آوردند. ببینید چه کسانی در این میان سود بردند. همانهایی که امروز بنرهایشان سرتاسر را پر کرده و گوشه و کنار شهر هست. من برای همین آمده ام که احساس خطر کردم که جلوی شما می نشینند و دروغ می گویند.»
در این هنگام، مجری اظهار داشت که موسوی در حال حرف زدن در مورد کاندیدای غائب است که کاندیدای مزبور می تواند از فرصت مشابه استفاده کند.
موسوی در واکنشی جالب در پایان گفت:« نمی شود که. من هیچ اسمی نگفتم، 4 سال است که این وضعیت بوده و برای همین آمدم. دارم این 4 سال را نقد می کنم. من برای همین آمدم، مدام شما می گوئید بگوئید نگوئید.نمی شود. جلوی مردم می نشینند و دروغ می گویند. من اسمی نبردم، یک فرد انقلابی هستم که دارم از مملکت دفاع می کنم. جلوی شما هر دروغی که خواستند گفتند. ایشان جلوی من می نشینند و عکس همسرم را جلویم بازی گونه گرفتند و گفتند “بگم بگم”. ایشان یک روشنفکر بزرگ و استاد هستند، بحث را شخصی نمی کنم. نمی شود، ایشان تمام سایت ها و صدا و سیما در اختیارش است. پول دارد و همه جا حرف می زند.. مردم دقت داشته باشید که اینها می آیند نمودارها را جلوی شما می گیرند و بالا پائین می کنند. ولی شما یقه من را می گیرید. اصلا سه برابر وقت من به ایشان بدهید هرچه دروغ دلشان می خواهند، بگویند. ایشان خجالت نمی کشند که هر دروغی را به مردم می گویند و مملکت را به فنا کشیده اند.»
آقای کروبی درباره میزان اموال خود که مورد توجه احمدی نژاد واقع شده بود نیز گفت: قبلا که رئیس مجلس بودم، بارها اموالم را اعلام کردم.
کروبی درباره موضوع 20 میلیارد هزینه پیامک ستاد تبلیغاتی اش گفت: گفتند 20 میلیارد تومان برای پیامک دادیم، اما ما 7 میلیون دادیم.
وی درباره اشتباه احمدی نژاد که روزنامه اعتماد را در مناظره خود تحت مدیریت کروبی فرض کرده بود گفت: آقای احمدی نژاد گفتند روزنامه من عکس همسرشان را چاپ کردند، در حالیکه روزنامه اعتماد برای آقای حضرتی است. در صفحه مورد اشاره آقای احمدی نژاد هم عکس زن من و آقای موسوی هست.
کروبی ادامه داد: برادر ارجمند ما که گفتند کارشناس ارشد هستند، فرق روزنامه من و روزنامه اعتماد را نمیدانستند.