ثبت نام در سیستم پرداخت به ازاء کلیک تبلیغات گستر زن در شعرایرج میرزا - تو را من چشم در راهم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تو را من چشم در راهم
زن
زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر
من گرفتم تو نگیر

چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر

من گرفتم تو نگیر


بود یک وقت مرا با رفقا گردش و سیر

یاد آن روز بخیر


زن مرا کرده میان قفس خانه اسیر

من گرفتم تو نگیر


یاد آن روز که آزاد ز غمها بودم

تک و تنها بودم


زن و فرزند ببستند مرا با زنجیر

من گرفتم تو نگیر


بودم آن روز من از طایفه دّرد کشان

بودم از جمع خوشان


خوشی از دست برون رفت و شدم لات و فقیر

من گرفتم تو نگیر


ای مجرد که بود خوابگهت بستر گرم

بستر راحت و نرم


زن مگیر ؛ ار نه شود خوابگهت لای حصیر

من گرفتم تو نگیر


بنده زن دارم و محکوم به حبس ابدم

مستحق لگدم

چون در این مسئله بود از خود مخلص تقصیر

من گرفتم تو نگیر


من از آن روز که شوهر شده ام خر شده ام

خر همسر شده ام

می دهد یونجه به من جای پنیر

من گرفتم تو نگیر
 


  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  جمعه 87/8/24ساعت  4:0 عصر  توسط زهرا 
      نظرات دیگران()

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    دانلود آثار صوتی دکتر علی شریعتی
    دکتر شریعتی
    پروژه بسیار جالب یک دانشجو!!
    اطلاعات نیویورکی ها درباره ایران
    عذرخواهی شیخ حسین انصاریان از مردم
    توصیه علی مطهری به حداد عادل
    فقط خود کار قرمز نیست این جا
    مجید انصاری در گفتگو با جام جم
    گفتگوی میرحسین موسوی باسایت کلمه پیرامون مسایل مهم کشور
    متن کامل سخنرانی امام خمینی (ره) در بهشت زهرا
    مسئولین دیوانه اند یا عاشق؟!
    پیام تسلیت خاتمی و هاشمی بمناسبت شهادت استاد
    اتهام حرمت شکنی و واکنش مهندس موسوی
    اتفاقی بیسابقه در طنز رامبدجوان :
    سخن بیل گیتس
    [همه عناوین(82)][عناوین آرشیوشده]