بی تردید نظام ما که از آن به «مردم سالاری دینی» تعبیر میشود، بدون تکیه بر اسلام و حمایت جدی مردم، نه میتوانست پدید آید و نه میتواند به حیات خود ادامه دهد. اما برخی «مردمی بودن» نظام را منحصر در این میدانند که هر وقت نیاز به حضور مردم در انتخابات و راهپیمایی بود آنان در صحنه حاضر شوند - چنانکه تا کنون شدهاند - و در مقابل، مسئولان به وضع معیشتی و نیازهای روزمره مردم اهتمام ورزند و قضیه در همین جا تمام میشود.
دیدیم «از پارهای جهات» نظام اطلاع رسانی کشور ما به گونهای عمل میکند که نه با «دینی» بودن نظام سازگار است و نه با «سالار بودن» مردم، گر چه عزیز بودن مردم در شعارها بسیار پر رنگ است.
1-
2. متأسفانه برخی عملکردها این شائبه را به وجود آورده است تا کسی با نظام مسأله دار نشود آبرویش تقریبا با هر نوع تخلف محفوظ است؛ تفاوتی نمیکند که چه بلایی بر سر مردم آورده باشد: با جعل عنوان مأمور انتظامی یا اطلاعاتی دمار از روزگار مردم درآورده باشد، در قرارداد نفتی مبالغ هنگفتی اختلاس کرده باشد، رباینده 100 نوزاد از بیمارستان باشد، مفسد بزرگ اخلاقی باشد یا قاضی ای باشد که با رشوه جای متهم و شاکی را عوض کرده است. با این نوع مجرمان بعضا برخورد صورت میگیرد ولی چون عملا یک نحو تضمین آبرو به آنان داده شده است مجازاتها بازدارندگی لازم را ندارد.
چنانکه بارها تأکید شد در مورد بسیاری از جرایم یکی از بزرگترین اهرمهای بازدارنده مجازات «تشهیر» (معرفی متخلفان به جامعه) است. اگر مجازات اسلامی تشهیر که امروز غربیها از آن بهره کامل میبرند در جامعه ما اجرا میشد نه مدرک تقلبی، نه فساد مالی آقازادگان، نه زمین خواری، نه پخش فیلمهای خصوصی و نه دهها جرم دیگر امروز به صورت یک معضل لاینحل در نمیآمد(مقاله پنجم).
3. اگر قرار بر مشارکت مردم در حل مشکلات است، آمار ناهنجاریهای جامعه - کم باشد یا زیاد - باید ماه به ماه و گاهی زودتر به اطلاع آنان برسد. «واقع نمایی» هیچگاه منجر به «سیاه نمایی» نمیشود، بلکه نتیجه آن هشیاری جامعه و به حرکت درآمدن آن در جهت اصلاح است. ارائه نکردن چنین آماری منجر به «سفید نمایی» میشود که در بلند مدت ضرر آن برای کشور از «سیاه نمایی» بسی بیشتر است (مقاله هفتم).
در مقاله نهم به کاستی دیگری در نظام اطلاع رسانی پرداخته شد: تجلیلهای مکرر از مردم به عنوان "بهترین مردم دنیا" این تلقی را پدید میآورد که مردم ما بهترین مردم جهان «از همه جهات» هستند. ملت ما از جنبههایی مثل برخورداری از روحیه ایثار و مقاومت از بهترینهاست اما از برخی جهات به ویژه در رفتار اجتماعی مشکلاتی دارد.
1) مردم بیش از «تجلیل» نیاز به محیط آرام اجتماعی دارند. محیط آرام اجتماعی بدون اهتمام به ترویج رفتارهای درست اجتماعی و یادآوری صریح ایرادات رفتاری جامعه میسر نیست. تمجیدها و تجلیلهای بی حساب از مردم و بهترین خواندن آنها از همه جهات، خدمت به خود است نه مردم. متأسفانه از ظرفیت عظیم فرهنگی جامعه ایرانی برای اصلاح آن استفاده لازم نمیشود.
2) ما ایرانیان غالبا تصور درستی از روابط اجتماعی نداریم. گمان میکنیم باید هوای رفقا را داشته باشیم و لذا با رفیق از یار غار هم صمیمی تریم اما غریبه را بیگانهای تصور میکنیم که نحوه رفتار ما با او هیچ گونه اثری در منافع آینده ما ندارد. غفلت از نقش «دومینوی رفتاری» که از آن به "خودزنی" تعبیر شد یکی از عوامل عمده بی احترامی ها، حق کشی ها، "زرنگی"ها و بی توجهیهایی است که هر روز در جامعه شاهد بوده و از آن رنج میبریم (مقاله دهم).
اگر تنها دستاورد این مقالات نکتهای باشد که چندین نفر از جوانان امروزی به بیانهای متفاوت به طور شفاهی و یا از طریق ایمیل با نویسنده در میان گذاشتهاند مرا کفایت میکند: «این مقالات این نکته را روشن کرد که نابسامانیهای کشورمان از دخالت دین در اداره کشور نشأت نمیگیرد بلکه از غفلت از برخی دستورات دینی ناشی میشود».برداشت از مقاله محمد مطهری
muhammadmotahari@gmail.com
لینک مطلب
نوشته شده در دوشنبه 88/8/4ساعت 5:20 عصر  توسط زهرا
نظرات دیگران()