ثبت نام در سیستم پرداخت به ازاء کلیک تبلیغات گستر دیوانه و احمق - تو را من چشم در راهم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تو را من چشم در راهم

مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعویض لاستیک بپردازد. هنگامی که سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت ازروی مهره های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و
آنها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره ها را برد.
 مرد حیران مانده بود که چکار کند.

 

 

شما بودید چه می کردید ؟؟؟

.

. 

تصمیم گرفت که ماشینش را همانجا  رها کند و برای خرید مهره چرخ برود.  

.

.

.

.

 در این حین، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت: از 3 چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با 3 مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی.

آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند. پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست.
هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: «خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی. پس چرا توی تیمارستان انداختنت؟

دیوانه لبخندی زد و گفت: من اینجام چون دیوانه ام. ولی احمق که نیستم!



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  چهارشنبه 87/11/23ساعت  4:22 عصر  توسط زهرا 
      نظرات دیگران()

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    دانلود آثار صوتی دکتر علی شریعتی
    دکتر شریعتی
    پروژه بسیار جالب یک دانشجو!!
    اطلاعات نیویورکی ها درباره ایران
    عذرخواهی شیخ حسین انصاریان از مردم
    توصیه علی مطهری به حداد عادل
    فقط خود کار قرمز نیست این جا
    مجید انصاری در گفتگو با جام جم
    گفتگوی میرحسین موسوی باسایت کلمه پیرامون مسایل مهم کشور
    متن کامل سخنرانی امام خمینی (ره) در بهشت زهرا
    مسئولین دیوانه اند یا عاشق؟!
    پیام تسلیت خاتمی و هاشمی بمناسبت شهادت استاد
    اتهام حرمت شکنی و واکنش مهندس موسوی
    اتفاقی بیسابقه در طنز رامبدجوان :
    سخن بیل گیتس
    [همه عناوین(82)][عناوین آرشیوشده]